زبان آلماني از زبانهاي هندو-اروپايي و عضوي از شاخه غربي خانوادهٔ زبانهاي ژرمني است و زبانهاي انگليسي، سوئدي، نروژي، هلندي، فريسي، ييديش و دانماركي نزديكي با آن دارند.
تاريخچه
زبان آلماني در سير تحول تاريخي خود گويا به بخش عمدهاي از ويژگيهاي دستوري و نيز واژگان بومي ژرمني وفادار مانده و آنها را در دستگاه دستوري و واژگاني خود زنده نگاه داشتهاست.
اصلاحات سال ۱۹۹۶
اصلاحات املاييِ سال ۱۹۹۶ منجر به مناقشات و بحثهاي اجتماعي فراواني گرديد. بعضي از ايالتها مانند بايرن از پذيرفتن آن سرباز زدند.
حيطه نفوذ
اين زبان يكي از مهمترين زبانهاي جهان است و علاوه بر آلمان در كشورهاي اتريش و ليختناشتاين نيز تنها زبان رسمي ميباشد و در سوئيس، بلژيك و لوكزامبورگ يكي از زبانهاي رسمي به شمار ميآيد. در ضمن اين زبان زبانِ رسمي ايالت خودمختار تيرول جنوبي در ايتاليا ميباشد و در اروپاي شرقي و ناميبيا نيز صحبت ميشود. شمار كساني كه زبان آلماني را همچون زبان مادري خود در اتحاديه اروپا به كار ميبرند از گويشوران ديگر زبانهاي اين اتحاديه بيشتر است. جمعاً حدود ۱۰۵ ميليون نفر گويشوران مادري اين زبان هستند و در حدود ۸۰ ميليون نفر آلماني را زبان دوم خود ميدانند. آلماني به طور گسترده در مدرسه، دانشگاه و انستيتو گوته آموزش داده ميشود.
دستور زبان
در زبان آلماني اسم، صفت و حرف تعريف بر پايه جنس و تعداد و حالت كلمه در عبارت (از آن جهت كه موقعيت كلمه، فاعلي يا مفعولي يا اضافۀ مِلكي يا بينقش باشد و از آن جهت كه اگر مفعولي است، بيواسطه يا باواسطه باشد) صرف ميشوند.
زبان آلماني در سيرِ تحوّلِ تاريخي خود به بخش عمدهاي از ويژگيهايِ دستوري و نيز واژگان بوميِ ژرمني وفادار مانده و آنها را در دستگاه دستوري و واژگانيِ خود زنده نگاه داشته است. از اين شمار است نگاهداشتِ جنسيتِ سهگانهٔ اسم (مذكرّ، مؤنّث، خنثا)، پيشوندها و پسوندهايِ باستاني، صرف اسم و صفت و آرتيكل، امكانِ ساختنِ واژههايِ پارهمَند(compound words) يا تركيبِ تكواژهها تا بيست و چند سيلاب، و ساختمان پيچيدهٔ نحوياي كه به ريشهٔ ژرمني و ساختارِ كهنترِ هند-و-اروپاييِ خود، يعني ساختار چهرگَشتار(inflectional) و تركيبگرِ (synthetics) زبانهايِ نياكاني بسيار پايبند مانده است. در برابر، زبانِ انگليسي با رها كردنِ كمابيش كامل اين ويژگيها به زباني بسيار سادهتر از نظر دستوري بدل شده. زبان فرانسه نيز، از اين نظر ، نسبت به نيايِ خود، زبان لاتيني، بسيار سادهتر شده و ساختارهاي تركيبي را رها كرده و ساختار در اساس تحليلي يافته است.
اين دگرگشتِ بنياديِ ساختارِ زبان در موردِ زبانهاي انگليسي و فرانسه و پايداريِ زبان آلماني بر بخش عمدهاي از ساختارهاي ديرينهيِ ژرمني خود، در سرگذشتِ تاريخيِ اين زبانها در جهانِ مدرن نقش اساسي داشته است. يكي از مهمترين نتيجههايِ آن اين است كه زبانِ فرانسه تواناييِ پارهپيوندي (compounding) خود را بسيار از دست داده و از مايههاي بومي خود كمتر ميتواند واژهيِ پارهمند بسازد. از اين جهت، براي توسعهيِ خود در جهتِ نيازهايِ جهانِ مدرن، ناگريز از وامگيريِ بينهايت از يوناني و لاتيني بوده است كه چنين تواناياي دارند. زبان انگليسي نيز كه بسيار، اما كمتر از فرانسه، تحليلي شده است و تواناييِ پارهپيونديِ آن بسيار كمتر شده است و پارهپيوندهاي بيش از سه يا چهار سيلاب را از مايهيِ بوميِ خود برنميتابد به اين دليل همان راهِ زبانِ فرانسه را در پيش گرفته است، يعني وامگيريِ بينهايت از زبانهايِ يوناني و لاتيني، به ويژه برايِ كاربردهاي علمي و فنّي. امّا آلماني كه تواناييِ پارهپيونديِ گستردهيِ خود را نگاه داشته، ميتواند مانند يوناني و لاتيني از مايههاي ژرمنيكِ خود، از چسبانشِ سِتاكها و پيشوندها و پسوندها، تركيبهاي تازه و بسپاره بسازد. با اين همه، زبان آلماني نيز در وامگيريِ واژهها از مايهيِ يوناني و لاتيني از راه فرانسه و انگليسي، يا سرراست با وام گرفتن از خودِ آن زبانها، يا ساختن پارهپيوندهايِ تازه از لغتمايههاي آن زبانها، به ويژه براي زبانِ علم و تكنولوژي، درنگ نكرده است.[۳]
جنسيت
زبان آلماني بر خلاف انگليسي جنسيت در اسمها را حفظ كرده و اسامي در اين زبان داراي سه جنس مؤنث، مذكر و خنثي هستند. انگليسي جديد بر خلاف انگليسي باستان اين ويژگي خود را از دست دادهاست.
نقش دستوري مفعولي در زبان آلماني
در زبان آلماني, مفعول با زبان فارسي، بسيار متفاوت است. در زبان فارسي، اگرچه مفعول واژهاي است كه در پاسخ به يكي از دو پرسش «چه چيزي را» يا «چه كسي را» ميآيد، در آلماني يك نوع از مفعولها اين گونه است. معمولاً اين نوع مفعول كه در پاسخ به «چه چيزي را» يا «چه كسي را» ميآيد مفعول بيواسطه يا akkusativ نام دارد. يك جور مفعول هم در آلماني هست كه مفعول باواسطه نام دارد؛ بدان معنا كه كاري يا درخواستي با واسطهاي روي چيزي يا كسي رخ دهد كه آن چيز يا كس مفعولِ باواسطه يا dativ نام ميگيرد. برخي افعال در آلماني هستند كه مفعولشان باواسطه است و برخي هم بيواسطه و برخي هم هر دو را ميگيرند. برخي حروف اضافۀ دستوري هستند كه به هر اسمي بچسبند آن را در موقعيت مفعولِ بيواسطه يا باواسطه قرار ميدهند. مثلاً فعل gefallen به معناي «خوش آمدن» يا «پسندِ كسي شدن» در زمرۀ افعالي است كه مفعول باواسطه ميخواهد. مانند جملۀ زير:
Ihre Meinung gefällt mir sehr.
به معناي:
عقيدۀ شما مورد پسند من است. (يعني «من از آن خوشم آمد.»)
اينجا واژۀ mir ضمير مفعولي باواسطه از ضمير ich' به معناي من است.[۴]
نمونه اي از يك متن به زبان آلماني
حروف اضافۀ دستوري در زبان آلماني
در اين زبان, حروف اضافۀ دستوري، واژه يا گروهواژهاي كه پس از آن ميآيد را در يكي از سه حالت زير قرار ميدهد:
مفعولي بيواسطه يا akkusativ
مفعولي باواسطه يا dativ
اضافۀ مِلكي يا genetiv
برخي از اين حروف اضافه، بر حسب اين كه واژه يا گروهواژهاي كه پس از آن ميآيد چه نقشي از نقوش سه گانۀ بالا را بگيرد، معنيشان به كلي فرق ميكند. از اين رو، بر حسب معنايي كه منظور است، ممكن است يك حرف اضافه داراي چند نقش متفاوت باشد.[۵]
آلماني در جهان
نمونهاي از استفادهٔ روزانهٔ زبان آلماني در ناميبيا.
كشور تعداد گويشوران آلماني (بهجز اروپا)[۶]
ايالات متحده آمريكا ۵٬۰۰۰٬۰۰۰
برزيل ۳٬۰۰۰٬۰۰۰
آرژانتين ۱٬۴۰۰٬۰۰۰
كانادا ۴۵۰٬۰۰۰[۶] – ۶۲۰،۰۰۰[۷]
مكزيك ۲۰۰٬۰۰۰
استراليا ۱۱۰٬۰۰۰
آفريقاي جنوبي ۷۵٬۰۰۰ (بدون شهروندان مقيم آلماني)[۶]
شيلي ۴۰٬۰۰۰
پاراگوئه ۳۰٬۰۰۰ – ۴۰،۰۰۰
نيوزيلند ۳۷٬۵۰۰
ناميبيا ۳۰٬۰۰۰ (بدون شهروندان مقيم آلماني)[۶]
ونزوئلا ۱۰٬۰۰۰
اردن ۵۰٬۰۰۰
اروپا
آلماني در كشورهاي آلمان (۹۵٪)، اتريش (۸۹٪)، سوئيس (۶۴٪) و ليختناشتاين به طور گسترده تكلم ميشود. در بلژيك و لوكزامبورگ يكي از زبانهاي رسمي به حساب ميآيد. در ضمن اين زبان، زبان رسمي ايالت خودمختار تيرول جنوبي در ايتاليا ميباشد.
خارج از اروپا
خارج از اروپا و شوروي سابق بيشترين گويشوران آلماني را ميتوان درايالات متحده آمريكا كانادا برزيل و آرژانتين يافت كه اين به خاطر مهاجرت در ۲۰۰ سال گذشته ميباشد. آلماني همچنين گويشوراني در ناميبيا و جمهوري آفريقاي جنوبي دارد.
بر اساس سرشماري ۲۰۰۰ آلماني با ۱٫۴ ميليون گويشور در ايالات متحده آمريكا پس از انگليسي، اسپانيايي، چيني و فرانسه پنجمين زبان پركاربرد است.
آلماني در دو ايالت داكوتاي شمالي و داكوتاي جنوبي پس از انگليسي دومين زبان در خانهاست.
بر اساس سرشماري ۲۰۰۶ در كانادا تعداد ۶۲۲٫۶۵۰ نفر گويشور آلماني در كانادا زندگي ميكنند.
اينترنت
طبق گزارش Global Reach در سال ۲۰۰۴ ۶٫۹٪ كاربران اينترنت آلمانيزبان بودهاند. همچنين طبق گزارش Netz-tipp در سال ۲۰۰۲ ۷٫۷٪ صفحات اينترنت آلماني بودهاست. همچنين ۱۲٪ كاربران گوگل آلماني زبان بودهاند.
آلماني (با ۵.۳ درصد) پس از انگليسي (با ۵۴.۹ درصد) و روسي (با ۶.۱ درصد) سومين زبان در اينترنت است و رتبهي سوم را در ويكيپديا بعد از انگليسي و هلندي داراست.
ادبيات
زبان آلماني در ادبيات آلمان به كار رفت و رد پاي آن را ميتوان تا سدههاي ميانه يــا قرون وسطي جستجو كرد. در اين دوره، نويسندگان و شاعران برجستهاي همچون والتر فون در فوگلوايد و ولفرام فون اشنباخ به نوشتن آثار پرداختند.
آثاري همچون سرود نيبلونگها از نويسندهاي ناشناس و ديگر مجموعهها و قصههاي مشهور در اين دوره، توسط برادران گريم در قرن نوزدهم ميلادي جمعآوري و منتشر شد كه برخي از آنها داراي شهرت جهاني هستند.
خداشناس و كشيش مشهور آلماني، مارتين لوتر، با ترجمهٔ كتاب مقدس به زبان آلماني، اعتبار زيادي به اين زبان بخشيد. از ميان شاعران و نويسندگان مشهور آلمانيزبان، ميتوان به گوتهولد افرايم لسينگ، يوهان ولفگانگ گوته، فريدريش شيلر، هانريش فون كلايست، ارنست هوفمان، برتولت برشت، هاينريش هاينه و آرنو اشميت اشاره كرد.
تاكنون سيزده آلمانيزبان برندهٔ جايزهٔ نوبل ادبيات شدهاند كه عبارتند از تئودور مومسن، رودولف كريستف يوكن، پال هيزه، گرهارد هاوپتمان، كارل اشپيتلر، توماس مان، نلي زاكس، هرمان هسه، هاينريش بل، الياس كانتي، گونتر گراس، الفريده يلينك و هرتا مولر.
يوهان ولفگانگ گوته
(۱۷۴۹–۱۸۳۲) فريدريش شيلر
(۱۷۵۹–۱۸۰۵) برادران گريم
(۱۷۸۵–۱۸۶۳) توماس مان
(۱۸۷۵–۱۹۵۵) هرمان هسه
(۱۸۷۷–۱۹۶۲)
Johann Heinrich Wilhelm Tischbein 007.jpg Gerhard von Kügelgen 001.jpg Grimm1.jpg Thomas Mann 1929.jpg Hermann Hesse 1927 Photo Gret Widmann.jpg
زبان آلماني در ايران
در ايران موسسات زيادي شروع به تدريس زبان آلماني كردند كه از معروف ترين آنها مي توان به موسسه گوته (وابسته به سفارت آلمان) و موسسه فرهنگي هنري اتريش - OKF (وابسته به سفارت اتريش) نام بر